احتمالا با قیمت 11 میلیونی امروز سکه، دستیابی بسیاری از خانمها به مهریه میلیاردی غیرممکن است، چراکه خیلی از آقایان حتی امکان پرداخت ماهانه یک ربع سکه سهمیلیون تومانی را هم نخواهند داشت. بنابراین شاید بتوان گفت طرح فعلی برخی نمایندگان مجلس برای محاسبه حداقل مهریه عندالمطالبه با مبنای 5 هزار روز حقوق یک کارگر منطقی باشد و جلوی برخی وسوسهها و رفتارهای هیجانی را بگیرد اما در کنار آن باید به نکات مهمی هم توجه داشت تا آسیبهای تحمیلشده به زنان سرپرست خانوار (که از همسران خود جدا شدهاند) بیشتر نشود.
این درست که نوسانات قیمت سکه با میزان افزایش حقوق کارمند و کارگر تناسبی ندارد و به تبع آن، سال به سال بار مالی مهریه روی دوش مردان سنگینتر میشود، اما از طرف دیگر باید پذیرفت که متاسفانه هزینههای زندگی روزمره هم تابع قیمت سکه و دلار است و اگر قرار باشد یک زن، بعد از جدایی از همسرش، هزینههای یک زندگی را خودش تامین کند مطمئنا زیر بار این هزینهها شانه خم خواهد کرد. در برخی کشورها در صورت درخواست طلاق اموال بهدستآمده بعد از ازدواج بین زوجها تقسیم میشود؛ قانونی که شاید بتوان آن را حمایتی خوب برای رعایت انصاف و حمایت از زنان برای دوران بعد از جدایی دانست. جان کلام اینکه، لازم است نمایندگان مجلس برای اصلاح قانون مهریه، در کنار تغییر مبنای غلط سکه، سازوکارهایی را هم لحاظ کنند که این اصلاح قانونی به نفع مردان و به ضرر زنان برداشت نشود و جنبه حمایتی بیشتری داشته باشد.